متن زیر حاصل گفتگوی خبرنگار مشعل با فرزاد حاجی زاده همکار نفتی و تنها شعبده بازحرفه ای استان هرمزگان است.
تردستی، یعنی اعتماد به نفس
فرزاد حاجی زاده، نزدیک به 25 سال است که در بخش حراست مرکز بهداشت و درمان صنعت نفت هرمزگان فعالیت دارد؛ اما به غیر از فعالیت در بخش حراست، حرفه دیگری را هم دنبال می کند که برگرفته از علاقه شخصی اوست.
حاجی زاده در واقع به عنوان یک تردست حرفه ای و با نام «فرزادمجیک» در استان هرمزگان شناخته می شود. شعبده بازی که به همراه دختر بزرگش، سال هاست خاطرات شیرینی را برای مردم استان خود رقم زده است. با «فرزاد مجیک» هرمزگان و دخترش مهدیه که در تمام این سال ها، پدر را روی صحنه همراهی کرده، گفت وگویی داشتیم تا درباره فعالیت او به عنوان یک تردست بیشتر بدانیم.
کمی از خودتان و حرفه ای که درآن مشغول هستید، بگویید.
فرزاد حاجی زاده متولد 1350 هستم. تقریبا 24 سال است که در بهداشت و درمان صنعت نفت هرمزگان و در واحد حراست کار می کنم. رشته بازیگری تئاتر خوانده ام و از حدود 25 پیش کار شعبده بازی و تردستی را شروع کردم. البته در حوزه تئاتر تنها چند کار انجام دادم که بیشتر به عنوان کارمند روابط عمومی یا منشی صحنه فعالیت داشتم و در دانشگاه چند بار به عنوان بازیگر روی صحنه رفتم، اما شعبده بازی و تردستی را به عنوان حرفه هنری خود ادامه می دهم. هم اکنون در ارگان های دولتی و مدارس، اگر برنامه ای داشته باشند، به عنوان تردست فعالیت می کنم. در اداره خود(بهداشت ودرمان هرمزگان) نیز به عنوان فرمانده پایگاه بسیج فعالیت می کنم و نزدیک به 24 سال است که من را به عنوان یک بسیجی هنرمند می شناسند.
از چه طریقی با هنر شعبده بازی آشنا شدید؟
سال 1369 سربازبودم. در ساعت استراحت یا بیکاری، مجله می خواندم. د ریکی از مجله ها، برحسب اتفاق تبلیغی دیدم درباره آموزش تردستی و شعبده بازی که بهروز کریمی، پدرشعبده بازی ایران آن را در آموزشگاه خود برگزار می کرد. با پرداخت مبلغی، بسته آموزشی شعبده بازی برایم ارسال شد و پس از آشنایی با این هنر، به آن علاقه مند شدم. بعد از پایان دوره سربازی، آموزش در زمینه تردستی را به صورت غیرحضوری ادامه دادم تا توانستم این رشته را بخوبی یاد بگیرم.
با توجه به تحصیل در رشته تئاتر چرا این را ادامه ندادید؟
دلیل اصلی من برای آموزش تئاتر این بود که بتوانم قدرت زبان بدن خود را برای اجراهایی که می خواهم درحرفه شعبده بازی داشته باشم، قوی تر کنم. در واقع، علاقه من بیشتر به شعبده بازی بود تا تئاتر؛ البته این را هم بگویم، یکی از دلایلی که سبب شد در تئاتر فعالیت چندانی نداشته باشم، این بود که تئاتر، بسیار زمان بر است و زمان تمرین برای اجرای نمایشنامه ها معمولا با ساعت کاری من در اداره تداخل داشت و نمی توانستم زمانی را که در اداره مشغول به کار بودم، به تئاتر اختصاص بدهم. مساله دیگر اینکه تئاتر، درآمد چندانی ندارد و بیشتر باید از جیب هزینه کرد تا نمایشنامه ای روی صحنه برود.
چگونه همکاری خود را با صنعت نفت آغاز کردید؟
همکاری من با نفت این طور شروع شد که در مقطعی از زندگی، در فروشگاه رفاه بندرعباس مشغول به کار بودم. با همکاری یکی از دوستان، به عنوان نیروی حراست به بهداشت و درمان صنعت نفت پیوستم و تا امروز 24 سال است که در صنعت نفت مشغول به کار هستم. ازشغل خود بسیار راضی ام و آن را اولویت خود قرار داده ام، حتی بارها اجرایی به من پیشنهاد شده که دستمزد آن بد نبوده؛ اما چون با شیفت کاری من تداخل داشته، آن را نپذیرفته ام. شعبده بازی را هم در زمان فراغت از کار انجام می دهم. هرچند تردستی، درآمد خوبی دارد؛ اما کار در اداره را ترجیح می دهم. قصد دارم پس از بازنشستگی، شعبده بازی را بیشتر ادامه بدهم.
تا به حال هنگام اجرای تردستی یا شعبده بازی دچار خطا یا اشتباهی شده اید؟
معمولا وقتی هنری مانند شعبده بازی را شروع می کنید، همان اوایل با اشتباهاتی در برابر تماشاگران مواجه می شوید و اگر اعتماد به نفس داشته باشید، می توانید این اشتباه را به فرصت تبدیل کنید. شعبده باز، آنچه را که در طبیعت است، به گونه ای وارونه نشان می دهد تا برای تماشاگر جذاب باشد. گاهی می گویند شعبده باز، جادوگر است؛ اما شعبده بازها، جادوگری نمی کنند و نباید فراموش کرد که جادوگری در دین اسلام حرام است. به یاد دارم در همان ابتدای فعالیت خود، در یک تولد خانوادگی حضور داشتم و تازه تردستی های کوچکی یاد گرفته بودم. به من گفتند که یک تردستی انجام بدهم. من هم تصمیم گرفتم یک سیگار روشن را در دستم غیب کنم؛ چون اولین کاری بود که در جمع اجرا می کردم و استرس بالایی داشتم، دستم بسیار می لرزید. وقتی به من گفتند چرا دستت می لرزد؟ گفتم شگرد این تردستی است و بسیاری از حاضران هم حرف من را باور کردند. به گونه ای که بعد از گذشت سال ها وقتی این تردستی را انجام می دهم، افراد حاضر در آن جمع می گویند چرا دیگر دستت نمی لرزد و من می گویم شگرد خود را تغییر داده ام.
با توجه به سال ها فعالیت در شعبده بازی، خلاقیتی هم در طراحی تردستی ها داشته اید؟
طی این سال ها، 90 درصد تردستی ها را یاد گرفته و امکانات آن را فراهم کرده ام. به همین دلیل نمی توانم بگویم که خلاقیت یا طرحی در این هنر دارم؛ اما در برخی تردستی ها، نوع اجرا را تغییر می دهم تا برای تماشاگر جذاب تر باشد.
فرزندانتان چه نگاهی به این حرفه دارند؟
من 3 دختر دارم و هر سه دخترم شعبده بازی را دوست دارند. اسمی که من را در هرمزگان با آن می شناسند، «فرزاد مجیک» است و من تنها شعبده باز استان هرمزگان هستم که به صورت حرفه ای کار می کنم. حتی دخترانم از بچگی من را فرزاد مجیک صدا می کنند و با توجه به اینکه پسر ندارم، دختر بزرگم که 23 ساله است و در رشته معماری تحصیل می کند، از همان ابتدا در بسیاری از اجراها، من را همراهی کرده و به عنوان دستیار حضور دارد و حتی برخی از آیتم ها مثل راه رفتن روی شیشه شکسته را اجرا می کند. 2 دختر دیگرم نیز تردستی های کوچکی در مدرسه خود انجام می دهند و می توانم بگویم دخترانم علاقه خاصی به کار شعبده بازی دارند.
زمانی که در اداره مشغول به کارهستید، پیش آمده که برای همکارانتان به صورت تفریحی، شعبده بازی کنید؟
برخی مواقع همکارانم از من خواسته اند در محیط اداره شعبده بازی کنم، اما من اصلا چنین کاری را انجام نداده ام. تنها باری که در شیفت کاری اداره، یک تردستی کوچک انجام دادم، مربوط به سال ها پیش و مراسم عید نوروز می شود. تردستی در اداره را تنها زمانی که برنامه خاصی برگزار شود، آن هم خارج از زمان شیفت کاری ام انجام می دهم.
در بحث آموزش شعبده بازی در استان خود فعالیتی دارید؟
افراد بسیاری علاقه مند هستند تا ترفندهای شعبده بازی را یاد بگیرند، حتی در بیشتر اجراهای خود، بسیاری از نوجوانان حاضر در برنامه از من می خواهند که به آنها شعبده بازی آموزش بدهم، اما مساله این است که شعبده بازی هزینه زیادی دارد و باید برای آیتم های مختلف آن، مبالغ بالایی پرداخت شود. به همین دلیل بسیاری از افراد، تمایلی به ادامه این هنر ندارند. من تا امروز نزدیک به 250 میلیون تومان هزینه کرده ام و این هزینه ها همیشه ادامه دارد.
همراهی با پدر، مرا هم به شعبده بازی علاقه مند کرد
مهدیه حاجی زاده، دختر بزرگ فرزاد حاجی زاده، متولد سال 1379 است و در برخی اجراهای پدر او را همراهی می کند. او درباره علاقه خود به این هنر می گوید: از همان دوران کودکی، علاقه بسیاری به شعبده بازی داشته ام. به خاطر دارم زمانی که کودک بودم، پدرم اجراهای مختلفی داشت و من از همان زمان به شعبده بازی علاقه مند شدم و از 8 سالگی به همراه پدر روی صحنه می رفتم و یک سری از کارهای کوچک را انجام می دادم. بعدها که سنم بیشتر شد، با پدرم کارهای بزرگتری انجام می دادم و همین باعث شد علاقه ام به این هنر بیشتر شود، البته الان تنها کاری که روی صحنه بدون همراهی پدرم انجام می دهم، راه رفتن روی شیشه است و در دیگر آیتم ها به عنوان دستیار کنار پدر حضور دارم. او در پاسخ به این پرسش که آیا تا به حال خواسته به عنوان یک یک شعبده باز خانم کار کند، می گوید: در گذشته به این فکر می کردم که می توانم یک شعبده باز خانم باشم و این کار را به صورت حرفه ای دنبال کنم، اما بعدها متوجه شدم شعبده بازی همانطور که ممکن است در چشم دیگران آسان باشد، اصلا کار ساده ای نیست و سختی ها و استرس خود را دارد. درست است که علاقه مند هستم این حرفه را بیشتر یاد بگیرم، اما نمی توانم آن را به عنوان یک شغل یا حرفه (حداقل برای یک خانم) در نظر بگیرم. در کل می توانم بگویم که شعبده بازی از کودکی تا به امروز همواره برای من جذابیت داشته است.
مهدیه حاجی زاده، در پایان درباره خاطرات و اعتمادی که به پدرش روی صحنه دارد، می گوید: همکاری با پدر روی صحنه، برای من خاطرات بسیاری را رقم زده، اما یکی از مهم ترین خاطراتم، این است که در یک آیتم پدر روی سر من یک کارتن می گذاشت و چند سیخ کباب را در کارتن فرو می کرد. به یاد دارم، از پدرم پرسیدند، نمی ترسید دخترتان آسیب ببیند؟ و پدرم به شوخی گفت: نه، چون 2 دختر دیگر در خانه دارم، البته این راهم بگویم که در برخی آیتم ها، ترس زیادی داشتم، اما اعتماد به پدر باعث شده بود، این حس به لذت همراهی در کنار او تبدیل شود.